جدول جو
جدول جو

معنی قران قیه - جستجوی لغت در جدول جو

قران قیه
(قَ دَ رِ)
دهی است از دهستان عباسی بخش بستان آباد شهرستان تبریز واقع در 30 هزارگزی جنوب خاوری بستان آباد و 5هزارگزی میانه و تبریز. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل است. سکنۀ آن 624 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، درخت تبریزی و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ)
دهی است از بخش مراوه تپۀ شهرستان گنبدقابوس. در 3هزارگزی خاور مراوه تپه و کنار رود خانه اترک قرار گرفته و موقعیت جغرافیائی آن کوهستانی است و هوای معتدل دارد. سکنۀ آن 810 نفرند. آب آن از رود خانه اترک و محصولات آن میوه و غلات و لبنیات و حبوبات و تریاک و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان بافتن پارچه های ابریشمی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(قَ جِ)
دهی از دهستان سراجو بخش مرکزی شهرستان مراغه. واقع در24هزارگزی جنوب خاوری مراغه و 5هزارگزی جنوب شوسۀ مراغه به سراسکند. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل و سکنۀ آن 314 تن است. آب آن از قنات و چشمه و محصول آن غلات، چغندر، نخود، زردآلو و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قُرْ را)
جایی است نزدیک مکه به مرالظهران. (منتهی الارب). میان آن و مکه یک روز فاصله است. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(قَ رِ جَ وِرَ)
دهی است از بخش سراسکند شهرستان تبریز واقع در14 هزارگزی باختر سراسکند و 10 هزارگزی شوسۀ میانه به تبریز. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل است. سکنۀ آن 385 تن است. آب آن از چشمه و رودخانه و محصول آن غلات، حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
دهی از دهستان گاوباز شهرستان بیجار واقع در 15 هزارگزی جنوب باختری پیرتاج، کنار راه مالرو شاهگدار به پیرتاج. موقع جغرافیایی آن تپه ماهور و هوای آن سردسیری است. سکنۀ آن 900 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالیچه و جاجیم و گلیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(نِ)
دهی است جزو دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه واقعدر 30 هزارگزی جنوب شوسۀ مراغه به میانه، دارای 127 تن سکنه. رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 شود
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ قَ یَ)
دهی جزء دهستان دیزمار خاوری بخش ورزقان شهرستان اهر واقع در 36هزارگزی شمال باختری ورزقان و 27 هزارگزی ارابه رو تبریز به اهر. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و گرمسیر مالاریایی است. سکنۀ آن 31 تن. آب آن از رود خانه گاو و محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. این ده محل قشلاق طایفۀ حاجی تارویردی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(غُ نِ قی یَ)
موی پیچه که باد بجنباند. غرانقه. (از منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به غرانقه شود
لغت نامه دهخدا
(قَقی یَ)
دهی است از دهستان چهار دولی بخش مرکزی شهرستان مراغه. واقع در 88هزارگزی جنوب خاوری مراغه و 22هزارگزی خاور شوسۀ شاهین دژ به میاندوآب. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل و سکنۀ آن 246 تن است. آب آن از چشمه سارها و محصول آن غلات، حبوبات، کرچک و بادام و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا